فیلم های ترسناک، خلاف باور عموم، چندان هم در کسب جوایزاسکار ناموفق نبودند. اگرچه در بیشتر اوقات زیر سایه سبکهای درام و اکشن قرار گرفتهاند، اما کارنامه قابل قبولی از خود برجای گذاشتهاند. معمولا اکثر فیلمهای ترسناکی که پایان پیچیده و درگیرکنندهای داشتند، نه تنها نامزد کسب جایزه اسکار شدند، بلکه در اکثر موارد به تندیس طلایی اسکار هم دست یافتند. فیلمهای این ژانر فقط برای ترساندن و وارد کردن یکسری هیولای مشمئزکننده و رعبآور به ذهن مخاطب ساخته نمیشوند، بلکه گاهی به اندازهای حرف برای گفتن دارند که جوایز اسکار را هم به دست میآورند.
برای فیلمهایی که در این ژانر موفق به کسب اسکار شدهاند، شاید رقیبان سرسخت و مستحقتری میتوان یافت که از قضا شایستگی دو چندانی هم دارند، اما موقعیت فیلم و رای داوران دو عامل مهم هستند که موجب میشوند آثاری چون The Shining و Pan’s Labyrinth در این فهرست قرار نگیرند. در ادامه همراه زومجی باشید.
۱۶. Alien و Aliens
فیلمهای Alien و Aliens با اینکه هر دو در یک دنیای سینمایی حضور دارند و اتفاقا داستان فیلم Aliens دقیقا پس از Alien روایت میشود، اما از نظر زیرژانر کاملا تفاوت دارند.
در یک طرف ما فیلم Alien را به کارگردانی ریدلی اسکات داریم که روند آرام و آهستهای در پیش گرفته است. در سمت دیگر با فیلم Aliens به کارگردانی جیمز کامرون روبرو میشویم که یک فیلم شلوغ و مملو از کشت و کشتار است. هر دو فیلم از زیرژانرهای اساسی سبک ترسناک به شمار میروند و از نظر روند و ضربآهنگ با هم تفاوت دارند.
هر دو فیلم موفق شدند جایزه اسکار بهترین جلوههای ویژه را ازآن خود کنند. البته فیلم Aliens جایزه بهترین تدوین موسیقی را نیز به دست آورد.
۱۵. Sleepy Hollow
تیم برتون از جمله کارگردانانی است که نوع نگاه خاصی دارد. فیلمهای او از لحاظ ویژگیهای بصری همواره خاص بوده و ثبات منحصربفردی داشته است. از فیلم Beetlejuice گرفته تا فیلم Big Fish میتوان به وضوح مشاهده کرده که استایل فیلمسازی او هیچگاه تزلزل نداشته است.
فیلم Sleepy Hollow، اولین اثر تیم برتون بود که توانست به جایزه اسکار دست پیدا کند. در میان آثار برتون، Sleepy Hollow بیشتر از هر فیلم دیگری به ژانر ترسناک وفادار بود. این فیلم به قدری در به تصویر کشیدن داستان واشینگتن ایروینگ، نویسنده کتاب Sleepy Hollow، قدرتمند بود که توانست داوران را برای اعطای جایزه بهترین طراحی تولید مجاب کند.
۱۴. Rosemary’s Baby
فیلم Rosemary’s Baby را میتوان یکی از بهترین آثار رومن پولانسکی در ژانر وحشت دانست. این فیلم روایتگر زندگی زنی باردار به نام رزماری، با بازی میا فارو است که فرزند شیطان را در شکم خود پرورش میدهد، اما خودش از موضوع اطلاعی ندارد. داستان از آنجایی آغاز میشود که رزماری و همسرش پس از اسبابکشی به یک خانه جدید، با رومن و مینی، پیرزن و پیرمرد همسایهشان آشنا میشوند و اگرچه در ابتدا این دو همسایه، مهربان و بیآزار به نظر میرسند، اما پس از مدتی دستشان برای بیننده رو میشود و تلاش میکنند تا رزماری از شیطان باردار شود.
این فیلم در زمان خودش، شاید به بهترین و کاملترین نحو به موضوع شیطانپرستی اشاره داشت. داستان جذاب فیلم و نقشآفرینی هنرمندانه بازیگران باعث شد تا فیلم Rosemary’s Baby جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن را برای روث گوردون به ارمغان بیاورد. با وجود اینکه فیلم از نظر منتقدین به شدت مورد استقبال قرار گرفت، اما برای رومن پولانسکی چندان خوش یمن نبود. پس از اکران این فیلم، همسر رومن پولانسکی توسط عدهای از شیطانپرستان به طرز فجیعی به قتل رسید و موجب شد تا Rosmary’s Baby به یکی از فیلمهای نفرین شده تاریخ تبدیل شود.
۱۳. The Fly
هر چیز ترسناک و مشمئزکنندهای که از ذهنتان بگذرد، در فیلم The Fly استفاده شده است تا شما را بارها از صندلیهایتان به عقب براند. از چهرههای ذوب شده و کریه گرفته تا قطع شدن اعضای مختلف بدن، استفراغ، خون و هر چیز دیگری که بتواند شما را وادار به واکنش در برابر فیلم کند. این فیلم ضمن ترسناک بودن، از لحاظ بصری بسیار قوی است و کاملا بیننده را تحت تاثیر قرار میدهد. دیوید کراننبرگ، کارگردان فیلم، سعی دارد تا یک جای همیشگی در ذهن شما برای فیلمش باز کند. برای همین است که کسانی که این فیلم را دیده باشند، هنوز هم به وضوح آن را به یاد دارند.
شاید بینندگان این فیلم، بازی خوب جف گلدبلوم یا کارگردانی کراننبرگ را از دلایل اصلی جاودانه بودن The Fly بدانند، اما در حقیقت این چهرهپردازیها و فضاسازیهای کمنظیر فیلم است که آن را بهیاد ماندنی میکند. این فیلم از لحاظ بصری یک شاهکار است. اثر ترسناک کراننبرگ توانست جایزه اسکار بهترین چهرهپردازی را به دست آورد.
۱۲. Misery
فیلم Misery را میتوان یکی از نادرترین اقتباسها از داستانهای استیون کینگ دانست که از قضا بسیار هم خوب از آب درآمده است. معمولا تبدیل داستانهای کینگ به فیلم، کار آسانی نیست، اما اگر واقعا روی آن خوب کار شود، آثاری مثالزدنی همچون Shawshank Redemption به وجود میآید. در مورد فیلم Misery هم با حضور بازیگرانی چون کتی بیتس و جیمز کان و کارگردانی راب رینر، میتوان انتظار داشت که با فیلم منسجمی روبرو خواهیم بود.
Misery از آن فیلمهای ترسناکی است که شما را در یک لوکیشن گیر میاندازد، اما خبری از خونآشامها و ارواح نیست و این کتی بیتس است که با بازی فوقالعادهاش در نقش آنی ویلکس، تنها آنتاگونیست فیلم محسوب میشود. فیلم Misery توانست جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن را برای کتی بیتس به ارمغان بیاورد.
۱۱. Jaws
برای ساخت یک فیلم ترسناک همواره باید دو فاکتور بسیار مهم را در نظر گرفت. تدوین و صداگذاری دو عامل مهم در هرچه ترسناکتر جلوه دادن فیلم هستند و بدون کار روی این دو بخش، میتوان گفت که سازندگان فقط وقت خود را تلف کردهاند. فیلم Jaws دقیقا همان اثر ترسناکی است که سرمایهگذاری بزرگی روی این دو بخش انجام داد و نتیجهاش را هم دید.
از لحاظ داستان، فیلم Jaws اثری نبود که مورد توجه داوران آکادمی قرار بگیرد. در واقع دلیل عمده موفقیت این فیلم، دستاوردهای فنی آن بود. Jaws به قدری طبیعی ساخته شد که خیلی راحت میتواند شما را برای همیشه از شنا در اقیانوسها و دریاها منصرف کند. این فیلم توانست جوایز بهترین تدوین صدا، بهترین تدوین فیلم و بهترین موسیقی فیلم را ازآن خود کند.
۱۰. Black Swan
دارن آرنوفسکی یکی از کارگردانان نسبتا جوان و موفق این روزهای هالیوود است که چه بخواهد و چه نخواهد ترس در فیلمهایش نهفته است و در مورد فیلم Black Swan این موضوع کاملا مشهود است. آرنوفسکی با این فیلم به خوبی نشان میدهد که تجمع عقدههای درونی چگونه میتواند موجب انحطاط انسان شود. او مخاطبش را با چیزهایی میترساند که شاید در حالت عادی اصلا جای ترس نداشته باشند. نقاشیهایی که به یکباره شروع به لبخند زدن میکنند، کلاغ سیاهی که هر از گاهی به چشم نینا (با بازی ناتالی پورتمن) دیده میشود و بیشتر از همه خودِ نینا که باعث ترس خودش میشود.
در فیلم Black Swan همه چیز از شخصیت اصلی داستان نشات میگیرد. گاهی نینا را میبینیم که مظلوم، نا امید کننده و آسیبپذیر است و گاهی هم شرور و بیرحم میشود. داستان فیلم مبنی بر همین موضوع است. نینا سایرز، بالرین با استعدادی است که نقش قوی سپید را به بهترین نحو اجرا میکند، اما این خواسته او نیست و قصد دارد نقش شرورِ قوی سیاه را هم خودش بازی کند. ناتالی پورتمن با فیلم Black Swan برای اولین بار توانست به جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن دست یابد.
۹. An American Werewolf in London
جان لندیس در سال ۱۹۸۱ سراغ ساخت فیلمی در ژانر کمدی-ترسناک رفت و با توجه به اینکه این فیلم پس از Animal House ساخته شد، شاید شما را به اشتباه بیندازد که ادامهای بر کمدی خانه حیوانات است.
فیلم An American Werewolf in London درباره دو دانشآموز کالج است که به اروپا سفر میکنند. این دو شخص در سفر به لندن بر اثر حادثهای که برایشان پیش میآید تبدیل به گرگنماهای باهوشی میشوند. اگرچه در این فیلم نیز شاهد لحظاتی کمدی هستیم، اما هیچ ارتباطی با ساخته قبلی جان لندیس ندارد.
چیزی که بیش از همه توجهها را به این فیلم جلب کرد، تبدیل لحظهای چهره انسان به چهره گرگ بود که در زمان خودش کار فوقالعادهای محسوب میشد. به همین دلیل هم داوران تصمیم گرفتند تا جایزه اسکار بهترین چهرهپردازی را به این اثر تقدیم کنند.
۸. The Omen
فیلم The Omen جدا از اینکه یکی از شاهکارهای ژانر وحشت به شمار میرود، از نظر بسیاری یک فیلم نفرین شده است. پس از اکران این فیلم، برخی از عوامل آن نظیر گریگوری پک (بازیگر) و دیوید شلتزر (فیلمنامه نویس) طی حادثه مشابه هوایی جان خود را از دست دادند. اگر این حواشی را کنار بزنیم و نگاهی منصفانه به فیلم داشته باشیم، قطعا موسیقی The Omen یکی از تاثیرگذارترین بخشهای آن است و البته از شخصی چون جری گلداسمیت نمیتوان کمتر از این انتظار داشت.
موسیقی فیلم The Omen ریتم سریعی دارد و فضای واقعا سرد و رعبآوری را به فیلم تزریق میکند، گویا گروهی از شیاطین در حال اجرای موسیقی هستند. گلداسمیت با این فیلم توانست جایزه اسکار بهترین موسیقی فیلم را به دست آورد. وی برای ترانه Ave Satani نامزد دریافت جایزه بهترین ترانه هم شده بود، اما موفق به دریافت آن نشد.
۷. Bram Stoker’s Dracula
شاید حضور هیچ یک از فیلمهای ژانر وحشت در مراسم اسکار همچون Bram Stoker’s Dracula غافلگیرکننده نباشد. اگرچه این فیلم در سطح آثاری چون The Godfather و Apocalypse Nowنبود، اما وقتی فرانسیس فورد کوپولا کارگردان یک فیلم باشد، حتما توجهها را به سمت خود جلب خواهد کرد.
این فیلم روی موضوع دراکولا و خونآشام تمرکز داشت و بر همین مبنا کوپولا سعی کرده بود تا روی طراحی صحنه و لباس و همچنین گریم بازیگرانش، وسواس زیادی خرج دهد و نتیجه امر نیز کسب سه جایزه اسکار بود. با اینکه او بازیگری چون بلا لاگوسی را در اختیار نداشت، اما به خوبی توانست شخصیت کنت دراکولا را به تصویر بکشد. این فیلم توانست به سه جایزه بهترین طراحی لباس، بهترین تدوین صدا و بهترین چهره پردازی دست یابد. از لحاظ تجاری هم موفقیت اثر ترسناک کوپولا تحسین برانگیز بود و توانست در آن دوره، لقب پرفروشترین فیلم اقتباسی از یک رمان را ازآن خود کند.
۶. ?Whatever Happened To Baby Jane
اگر به سریالهای ترسناک رایان مورفی علاقه داشته و سریال Feud را هم تماشا کرده باشید، احتمالا چیزهایی در مورد فیلم Whatever Happened To Baby Jane میدانید. این فیلم توسط رابرت آلدریچ ساخته شد و به عقیده بسیاری یکی از دلایل بزرگ موفقیت آن، جنجال و رقابت شدیدی است که در حین ساخت و پس از اکران فیلم، بین دو بازیگر اصلی آن یعنی جون کرافورد و بت دیویس به وجود آمد. فصل اول سریال Feud هم به همین موضوع اشاره دارد.
داستان این فیلم، روایتگر زندگی دو خواهر است که حسادت یکی از آنها به دیگری، موجب وقوع اتفاقات تلخی میشود. به نظر میرسد این فیلم در واقعیت نیز موجب حسادت بازیگران به یکدیگر شد و تنها توانست جایزه اسکار بهترین طراحی لباس را به دست آورد. جایزهای که نصیب هیچ یک از دو بازیگر نشد.
۵. Dr. Jekyll and Mr. Hyde
کمپانی یونیورسال همین چند هفته پیش بود که با انتشار فیلم The Mummy رسما دنیای سینمایی Dark Universe را متولد کرد. فیلمی که به هیچ وجه مورد توجه منتقدین قرار نگرفت و از این رو، افتتاحیه نا امیدکنندهای برای دنیای سینمایی جدید یونیورسال به شمار میرود.
راسل کرو در جدیدترین نسخه از فیلم The Mummy نقش دکتر جکیل را ایفا میکند. نقشی که پیش از این توسط یک بازیگر توانمند دیگر هم بازی شده است. در سال ۱۹۳۲، فدریک مارچ با بازی در دو نقش متفاوت دکتر جکیل و آقای هاید، به خوبی توانست ظرفیتهای فراوان سینما و ژانر وحشت را به همگان اثبات کند. فدریک مارچ برای بازی در فیلم Dr. Jekyll and Mr. Hyde جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را تصاحب کرد. چیزی که به نظر نمیرسد راسل کرو با فیلم جدید The Mummy بتواند به آن دست یابد.
۴. The Phantom of the Opera
فیلم The Phantom of the Opera شاید اگر این روزها دوباره نمایش داده شود، دیگر به مانند روزهای اول خودش ترسناک نباشد. دلیل چنین اتفاقی بازسازیهایی متعددی است که از روی اولین نسخه این فیلم صورت گرفته و موجب شده است تا تمام غافلگیریهای فیلم از بین برود و روند فیلم برای مخاطب کاملا قابل پیشبینی باشد.
در سال ۱۹۴۳، فیلم The Phantom of the Opera با بازی کلاود رینز در نقش فانتوم به نمایش درآمد. داستان فیلم در مورد مردی است که به طور مخفیانه، نفوذ انکارناپذیری روی نمایشهای سالن اپرا دارد و با خرابکاریها و قتلهای متعدد قصد دارد با بازیگر اصلی نمایش ازدواج کند. این فیلم نه به خاطر داستانش، بلکه به خاطر نوع فیلمبرداری خلاقانهاش مورد تحسین داوران آکادمی قرار گرفت و توانست دو جایزه بهترین فیلمبرداری و بهترین طراحی تولید را ازآن خود کند.
۳. The Picture of Dorian Gray
رمان تصویر دوریان گری، یکی از کتابهایی است که بارها مورد اقتباس فیلمسازان قرار گرفته است و آخرین بار نیز در سریال Penny Dreadful شاهد این داستان بودیم. این رمان توسط اسکار وایلد نوشته شده است و روایتگر سرگذشت شخصیتی هیولایی به نام دوریان گری است. تاکنون شش فیلم سینمایی از روی این رمان ساخته شده است، اما هیچ کدام به اندازه فیلم The Picture of Dorian Gray محصول ۱۹۴۵، مورد توجه داوران اسکار قرار نگرفت.
با وجود اینکه زمان زیادی از ساخت این فیلم میگذرد، اما هنوز هم میتوان آن را بهترین اقتباس از رمان تصویر دوریان گری نامید. آنجلا لانسبری برای بازی در این فیلم نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد اما تنها اسکاری که این فیلم بدان دست یافت، جایزه بهترین فیلمبرداری بود.
۲. The Exorcist
فیلم جنگیر (The Exorcist) به عقیده بسیاری یکی از بهترین و برترین فیلمهای ترسناک تاریخ است. بنابراین، حضورش در این لیست جای هیچ تعجبی ندارد. این فیلم براساس رمانی پرفروش به همین نام، توسط ویلیام فردکین ساخته شد و حضور بازیگرانی چون الن برستین، باعث شد تا The Exorcist به آنچه که تحققش را داشت برسد.
این فیلم برای دریافت ۱۰ جایزه اسکار در بخشهای مختلف نامزد شد و با اینکه بارها مورد اقتباس قرار گرفت، اما همچنان به عنوان یکی از قویترین فیلمهای ژانر وحشت از آن یاد میشود. ترس فوقالعادهای که این فیلم به مخاطبانش القا میکند، یکی از اصلیترین علل جاودانگی آن است. فیلم The Exorcist دو جایزه اسکار بهترین میکس صدا و بهترین فیلمنامه اقتباسی را تصاحب کرد. الن برستین نیز نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن شد، اما نتوانست به آن دست پیدا کند.
۱. The Silence of the Lambs
چند ماه پیش بود که جاناتان دمی، کارگردان فیلم The Silence of the Lambs و خالق یکی از قویترین فیلمهای ژانر وحشت که با مضامینی چون فمینیسم و کنیبالیسم (انسان خواری) در آمیخته بود، چشم از جهان فروبست. فیلم سکوت برهها (The Silence of the Lambs) خیلی بیشتر از هیولاهای فرابشری توانست ترس و دلهره را به مخاطبانش القا کند. بازی فوقالعاده آنتونی هاپکینز، رویدادهای بیرحمانه و وحشتناک فیلم و پایانبندی بهیاد ماندنی آن، باعث شد تا علاوه بر لذت بردن از یک فیلم ترسناک، شاهد یک داستان فوقالعاده هم باشیم. جودی فاستر برای بازی در این فیلم توانست برای دومین بار به جایزه اسکار دست یابد.
اثر بیبدیل جاناتان دمی نه تنها پرافتخارترین فیلم ژانر وحشت است، بلکه از معدود فیلمهایی است که توانست در پنج رشته اصلی، جایزه اسکار را تصاحب کند. جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد و زن به ترتیب به آنتونی هاپکینز و جودی فاستر تعلق گرفت و جاناتان دمی هم جایزه اسکار بهترین کارگردانی را ازآن خود کرد. همچنین این اثر جایزه اسکار بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه اقتباسی را نیز به دست آورد.
برگرفته از Screenrant