نقد و بررسی بازی Far Cry
گاهی اوقات شروع طوفانی است ولی آنطور که باید ادامه پیدا نمیکند. بازیهای زیادی را میشناسیم که عالی شروع شدند و طرفداران زیادی را پیدا کردند ولی به مرور افت کردند و در نهایت تهیه و تجربه کردن آنها به اما و اگر کشیده شد. این موضوع دربارهی خیلی از فرنچایزهای کمپانی یوبیسافت صدق میکند. کمپانیای که چند سالی میشود از روزهای اوج خود فاصله گرفته و از هر چهار پنج بازیای که بیرون میدهد یکی از آنها در حد استانداردها و انتظارات بازیکن است. مثال برای این موضوع زیاد است و خودتان هم بهتر میدانید پس بهتر است از این موضوع بگذریم و برویم سر بحث اصلی! قطعا فرنچایز Far Cry طرفداران زیادی دارد که قریب به اتفاق آنها اولین نسخهای که از این سری بازی کردهاند Far Cry 2 بوده است. یا لااقل در جامعهی آماری من این چنین است. بین گیمرهایی که من میشناسیم Far Cry فنها از Far Cry 2 شروع به عشق ورزیدن به این فرنچایز کردهاند و حالا در این میان برخی رفتند و نسخهی اول نیآنرا هم بازی کردند و بعضی دیگر این کار را نکردند و چشم انتظار Far Cry 3 ماندند که نتیجهاش را هم دیدند. از این حرفها گذشته سری Far Cry را میتوان از جمله بازیهای یوبیسافت دانست که کمتر فراز و نشیب داشته و نسبت به دیگر فرنچایزهای کمپانی فرانسوی ثبات خوبی داشته است. البته شاید معروفترین نسخهی این فرنچایز را بتوان Far Cry 3 دانست که شخصیت Vaas هم در محبوبیت این نسخه نقش پررنگی داشت. همانجا بود که معنای جنون را بهتر از قبل درک کردیم.
زمانی که Far Cry منتشر شد به خوبی توانست به علایق مردم پاسخ دهد. در آن دوران بازیکنان زیادی منتظر یک اول شخص شوتر بودند که در آن گرافیک و جلوههای بصری به خوبی رعایت شوند. Far Cry خیلی خوب به این نیازها پاسخ داد. گذشته از قدرت این بازی در زمینهی گیم پلی و البته وجود Ubisoft پشت آن، Far Cry در بخش گرافیکی هم توانسته بود بهتر از آن چیزی باشد که خیلیها میخواستند. قدرت بازی در بعد گرافیک هنری خیره کننده بود و در کنار یک گیم پلی جذاب میتوانست یک تجربهی بینظیر برای بازیکنی باشد که آن را سال ۲۰۰۴ بازی کرده باشد. با توجه به این که پلتفرمهای بازی در آن دوران تا این حد گسترده نبودند بازیکنان زیادی هستند که از این تجربه محروم ماندند. عنوانی که برندهی جوایزی نظیر بهترین گرافیک هم شده است.
Jack Carver گذشتهی تلخ و مرموز خود را پشت سر گذاشته و اکنون شغلش قایقرانی در اقیانوس آرام است. او وظیفه دارد زنی به نام Valerie Constantine را به صورت مخفی به منطقهای ببرد. اما همه چیز آنطور که باید پیش نمیرود و جک مورد حمله قرار میگیرد. او پس از ینکه نجات مییابد به دنبال Valerie میگردد تا او را نیز نجات دهد. جک متوجه میشود که توسط یک گروه مزدور تجهیز شده مورد حمله قرار گرفته است و برای نجات دادن Valerie باید بتواند این مزدوران را شکست دهد. از اینجا به بعد شما جایگاه خود را در دنیای Far Cry پیدا میکنید. البته اگر دیگر نسخههای این فرنچایز را بازی کرده باشید میتوانید حدس بزنید که کار به نجات Val ختم نمیشود و هدف پایانی شما نجات وی نخواهد بود. در Far Cry مثل نسخههای بعدی بازی ( از Far Cry 4 فاکتور بگیرید ) شاهد داستانی جذاب در کنار شخصیت پردازی قابل قبول هستیم. هر چند با توجه به FPS بودن بازی انتظار زیادی از خود شخصیت Jack Carver نباید
Far Cry در تمام ابعاد میتواند در حد و اندازههای یک بازی کامل و راضی کننده خود را به شما تحمیل کند. با علم بر اینکه بازی در سال ۲۰۰۴ منتشر شده میتوانیم خیلی راحت آن را یک بازی فوق العاده بدانیم. این بازی در جنبههای مختلف گیم پلی بازخوردهای مثبتی را در کارنامهی خود میبیند. رزومهای که اگر سال انتشار بازی را از آن پاک کنیم هر بازیکنی را میتواند به بازی کردن آن تشویق کند. برای این که از گیم پلی بازی بتوانید لذت ببرید فاکتورهای زیادی را باید در نظر گرفت. طراحی مراحل، هوش مصنوعی، سلاحها و وسایل نقلیه داخل بازی، تنوع مراحل فرعی و غیره همه نکاتی هستند که یک سازنده باید روی آنها وقت بگذارد تا بتواند یک بازی کامل حداقل از جنبه گیم پلی را به بازار تحویل دهد. این موارد نکاتی هستند که در ادامه میخواهیم روی آنها بحث کنیم. در یک بازی اکشن هوش مصنوعی اهمیت خود را خیلی بیشتر از دیگر سبکها نشان میدهد. برای مثال عنوانی مثل NFS The Run را در نظر بگیرید. شاید در حالت عادی خیلیها متوجه ضعف هوش مصنوعی بازی نشوند ولی در بازیهای اکشن و مخصوصا شوتر چه اول شخص و چه سوم شخص، AI از مهمترین فاکتورها به شمار میرود. مثلا بازی Homefront، علیرغم تمام مشکلاتی که داشت توانست مبارزاتی چالش برانگیز را برای بازیکن رقم بزند. در Far Cry شما با دشمنانی باهوش سر و کار دارید که خیلی خوب بلدند از تفنگ و سنگر استفاده کنند. در مبارزاتتان که عموما با مزدورها شکل میگیرند، کار آسانی را در پیش نخواهید داشت. آنها به خوبی از محیط استفاده میکنند به موقع شلیک میکنند، سنگر میگیرند و یا سنگر عوض میکنند. در بحث هوش مصنوعی یا AI شما میتوانید Far Cry را یک مثال خوب در دوران خودش بدانید. بازیهای زیادی را میشناسیم که در آنها کاور برای دشمنان تعریف نشده و مانند سیبلهای متحرک مقابل شما قرار میگیرند تا خیلی راحت آنها را از پای درآورید. در Far Cry اینچنین نیست و در مبارزات باید دقت بالایی داشته باشید و فرصت طلب باشید. باید بتوانید از فرصتهایی که بدست میآورید نهایت استفاده را ببرید. محیط بازی هم به دشمنان شما و البته خود Jack Carver کمک زیادی میکند تا بتوانند از خود دفاع کنند. اتمسفر بازی شباهت زیادی به Far Cry 3 دارد و اجزای محیط سنگرهای خوبی برای بازیکن و دشمنان محسوب میشوند. دشمنان شما سعی میکنند از همه جزئیات محیط برای دفاع از خود استفاده کنند و همین موضوع باعث چالش برانگیز شدن بازی و البته لذت بخش شدن آن است. درمورد طراحی فوق العاده محیط بعدا صحبت خواهیم کرد اما تا اینجا این را بدانید که محیطی که دربارهاش حرف میزنیم پر از جزئیات است. جنگلهای پر پشت بازی گاهی اوقات کار را به قدری برایتان دشوار میکنند که برای پیدا کردن دشمنان باید از گوشهایتان استفاده کنید! اگرچه سبک کلی بازی Stealth نیست ولی کاربرد زیادی دارد. بهتر است در مناطق مختلف رفتارهای متفاوت از خود نشان دهید. مثلا در جنگلهایی که درموردشان صحبت شد بهتر این است که کارتان را تا حد ممکن با مخفیکاری پیش ببرید. با اینکه بازی از لحاظ کلی از سبک Stealth پیروی نمیکند ولی عناصری که یک بازی Stealth باید داشته باشد را تا حدودی داراست. دشمنان شما میتوانند با شنیدن صدای پاهایتان شما را پیدا کنند و یا حداقل ناحیهای که در آن هستید را بفهمند. البته شما هم قادر هستید به کمک صداهای بازی دشمنان را شناسایی کنید. گاهی پرتاب کردن یک سنگ میتواند بهتر از استفاده از سلاحهای گوناگون باشد.
در بازیهای Stealth چنین عناصری اهمیت زیادی دارند و در Far Cry نیز همینطور است. با پرتاب یک سنگ میتوانید حواس مزدور را پرت کرده و ضربهی نهایی خود را با تضمین بالاتری وارد کنید. دشمنان شما معمولا پس از شنیدن صدا اصلا منطقه را نمیگردند و یک راست هم رزمهایشان را صدا میزنند. این از معدود ضعفهایی است که بازی را برایتان سخت میکند. بخش مبارزاتی بازی به همینجا ختم نمیشود. بازی سلاحهای متنوعی دارد که سبک مبارزات شما، سلیقه و علاقهتان مهمترین عوامل در انتخاب تفنگ هستند. طبیعتا افرادی که تکتیراندازی را ترجیح میدهند Sniper را به عنوان سلاح اول خود انتخاب میکنند و برخی هم مسلسل و یا M4 را بیشتر ترجیح میدهند. خبر خوش این است که تمام این سلاحها در بازی گنجانده شدهاند و تنوع اسلحههای بازی قابل قبول است. البته استفاده از شات گان هم حس و حال خاص خودش را دارد و طبیعی است که افرادی ترجیح دهند خود را به نزدیکی دشمن رسانده و با یک شلیک شات گان وی را متلاشی کنند. شات گان البته تنها کاربردش این نیست. موجودات عجیبی در بازی حاضر هستند که برای کشتن آنها به چند بار استفاده از شات گان نیازمندید. شات گان برای افرادی که در نزدیکی شما هستند سلاحی عالی به شمار میرود ولی برای دشمنانی که با شما فاصله دارند قطعا انتخابهای بهتری هم خواهید داشت. در کنار این تفنگها، نارنجک نیز میتواند به شما کمک زیادی بکند. بازی دارای انواع مختلف نارنجک است. دودزا، انفجاری و نارنجکهایی که ایجاد صدا میکنند و اینکه شما کدام یک را بیشتر استفاده میکنید بستگی به تاکتیکتان دارد. درست است که نارنجکهای انفجاری معمولا کاربرد بیشتری دارند ولی در Far Cry ماجرا میتواند متفاوت باشد. با توجه به هوش مصنوعی بالای دشمنان احتمال اینکه در مبارزاتی که تعداد دشمنانتان زیاد است کم بیاورید بالاست. خصوصا در محیطهای بسته که راه فرار هم ندارید. در این گونه موارد دست به دامن نارنجکهای دودزا میشوید تا بتوانید خود را از دید دشمن پنهان کنید. این تاکتیک در عمل هم جواب میدهد و خیلی اوقات به یاری شما خواهد آمد. در واقع اگر دقت پرتاب شما بالا باشد دشمنان تنها چیزی که از شما میدانند آخرین نقطهی قبل از پرتاب نارنجک است و شما میتوانید از غفلت آنها استفاده کرده و به بهترین نحو ممکن کار خود را پیش ببرید. در ادامهی کار البته با توجه به شلیکهایی که به سمت دشمن خواهید داشت قطعا دیگر مزدوران را هم از محل خود مطلع خواهید ساخت. البته این موضوع هم چاره دارد و شما میتوانید با یک صدا خفه کن بدون اینکه دیگران را متوجه حضور خود کنید، آنها را یکی یکی بکشید. باید همواره مراقب باشید چراکه دشمنان هم از تاکتیکهای متنوع استفاده میکنند که در صدر آنها پرتاب نارنجک قرار میگیرد. پس مطمئن باشید شما تنها کسی نیستید که بلدید از مواد منفجره استفاده کنید.
شما میتوانید ۴ سلاح را به صورت همزمان حمل کنید. سیستم مبارزات بازی به شکلی طراحی شده که خیلی راحت نقاط ضعف و قوت یک تفنگ را میتوانید تشخیص دهید و این موارد در مبارزات هم اثرگذار خواهند بود. دشمنان شما خوب میدانند که چگونه باید با هم همکاری کنند و شما را شکست دهند. بازی به طور کلی در بخش مبارزات تقریبا از لحاظ فنی بینقص است مگر اینکه خودتان با توجه به سلیقهتان بخواهید از بازی ایراد بگیرید. هیچ دلیلی وجود ندارد که بخواهیم مبارزات Far Cry را زیر سوال ببریم. از اینجا به بعد بحث سلیقه است که شاید یکی از یک بازی خوشش بیاید و دیگری از آن لذت نبرد. اما اگر این بخش را کنار بگذاریم بازی مشکلاتی را هم دارد. طبیعی است که هر بازی مشکلات خاص خودش را داشته باشد و Far Cry هم استثنا نیست. شاید بزرگترین مشکل بازی را بتوان سیستم Saving بازی دانست. محیط بازی محیطی باز و گسترده است و مراحل هم معمولا طولانی هستند. قطعا مهم است که بازی بتواند یک سیستم Checkpoint درست و حسابی داشته باشد. مطمئنا هیچکس دوست ندارد تعداد زیادی دشمن را به سختی بکشد و به دلیل ضعف در سیستم Checkpoint مجبور باشد آن قسمت را دوباره بازی کند. در بازیهای دیگر معمولا بدین ترتیب است که با باز کردن یک در یا ورود به اتاقی جدید بازی به صورت اتوماتیک سیو شده تا در صورت باختن، از همانجا بازی را دوباره استارت بزنید. ولی در Far Cry شما باید مسیر زیادی را بروید تا بازیتان سیو شد. این مشکل بزرگی است که هرگز نمیتوان از آن چشم پوشی کرد. اگر این مشکل را در نظر نگیریم Far Cry مشکل اساسی در زمینهی گیم پلی ندارد. در واقع Far Cry هرگز شما را ناامید نمیکند و فقط Checkpointها این پتانسیل را دارند که بازیکن را دلسرد کنند. صفحات Loading بازی معمولا خیلی زمان نمیبرند و خیلی زود از Checkpoint قبلی بازی را از سر میگیرید. دیر سیو شدن بازی این احتمال را زیاد میکند که ریسک پاکسازی یک منطقه را به جان نخرید و ترجیح دهید تنها کاری را انجام دهید که بازی از شما میخواهید. مشکلی که میتواند لذت بازی را نصف کند.
بخش داستانی بازی حدودا ۲۰ ساعت طول میکشد. فراموش نکنید بازی در سال ۲۰۰۴ منتشر شد و ۲۰ ساعت حتی الان هم مدت زمان زیادی برای یک بازی است چه برسد به دورانی که بازیهای شوتر اول شخص معمولا کمتر از ۱۰ ساعت به طول میانجامیدند. در واقع شما میتوانید ساعتهای زیادی از اوقات فراغت خود را صرف بازی کردن Far Cry کنید و از آن لذت ببرید. بازی تنها به بخش داستانی یا همان Campaign ختم نمیشود و نقاط مختلفی در نقشه حاضر هستند که چک کردن آنها میتواند شما را متعجب، شگفت زده کند و یا حتی بترساند. دنیای بازی بیپایان نیست ولی به اندازهی کافی گسترده است که بتواند شما را مدتها سرگرم نگه دارد و حس جهانگردی در بازی را در شما ایجاد کند. وسایل نقلیهای هم در بازی هستند که به کمک آنها میتوانید مناطق بیشتری را در زمان کمتری بگردید و راحت تر به کاوش در محیط بازی بپردازید.
وقتی طراحی محیط Far Cry را میبینیم در نگاه اول شاید باورمان نشود که این بازی محصول سال ۲۰۰۴ است! در بعد گرافیکی Far Cry چندین قدم از بازیهای هم دوره خود پیش است. همانطور که میدانید سازندهی بازی Crytek است و این استودیو به داشتن بازیهایی با کیفیت گرافیکی بالا معروف است. بهترین بازیهای این استودیو از لحاظ گرافیکی Crysis 3 و Ryse: Son of Rome هستند که دومی اگرچه نتوانست عنوان موفقی از آب درآید ولی وقتی حرف از گرافیک شود قطعا یکی از بهترینهاست. البته معروفیت کلی Crytek بیشتر بخاطر همین Far Cry و سری Crysis است. اگر بخواهیم توضیحات کاملی راجع به گرافیک بازی بدهیم بهتر است گرافیک را به دو بخش هنری و فنی تقسیم کرده و ابتدا گرافیک هنری بازی را مورد بحث قرار دهیم. بالاتر خیلی ریز اشاره کردیم که محیط Far Cry در نوع خود بینظیر است. جنگلهای پرپشت بازی به نسبت اینکه Far Cry محصول سال ۲۰۰۴ است تقریبا خارق العاده هستند. بدون مشکلترین قسمت بازی هم همین است. Crytek در بحث گرافیک هنری یک شاهکار را تحویل به بازار داده است. کارشناسان زیادی معتقدند که این بازی در زمان خود بهترین گرافیک را داشته است و به نظر بیراه هم نگفتهاند. این نظر را خیلی از کاربران هم دارند و شما هم اگر این بازی را تجربه کرده باشید احتمالا با این قشر کثیر هم عقیدهاید. اصرار Crytek در طراحی جنگلی تشکیل شده از درختان بلند، گیاهان و چمنهای پرپشت سبب شده تا با محیطی چشم نواز در Far Cry سر و کار داشته باشیم. حالا در کنار همه اینها شاهد حشرات و پرندگان نیز هستیم. در واقع همهچیز به شکلی طراحی شده که بازیکن خیلی سریع با محیط بازی خو بگیرد و احساس نکند که در یک دنیای مصنوعی در حال بازی کردن است. البته در اصل هم اینچنین است و رعایت شدن تمام جزئیات در طراحی محیط بازی سبب میشود تا حس مصنوعی بودن به طور کلی از بین برود. روی طراحی شخصیتهای بازی هم به اندازهی طراحی محیط کار شده و اینجا هم اثری از کم کاری تیم سازنده نمیبینیم. جزئیات در طراحی شخصیتها رعایت شده و روی انیمشنها هم به خوبی کار کردهاند. حتی اینجا هم گرفتن ایراد کار دشواری به نظر میرسد. رنگ پردازی محیط و ترکیب رنگها جان تازهای به بازی میبخشند و میرسیم به همان بحث مصنوعی نبودن محیط! این موضوع راجع به نورپردازی محیط هم صدق میکند. در واقع شما سایهی درخت را روی اسلحهی خود میبینید. چنین ویژگیای حتی در زمان حال هم یک پوئن مثبت برای یک بازی به شمار میرود چه برسد به سال ۲۰۰۴! اتمسفر بازی شما را به سمت خودش میکشاند و معنای واقعی جاذبه را برایتان تعریف میکند! در گرافیک بازی مشکلات فنی خاصی هم نمیتوان یافت و به طور کلی تحسین کردن Crytek برای ساختن چنین دنیایی کار سادهای نخواهد بود.
فراموش نکنید هرچه گفتیم در مورد یک بازی بود که سال ساخت آن به ۲۰۰۴ برمیگردد. طبیعتا نباید انتظار داشت که بازیکن در این دورهی زمانی بتواند با چنین بازیهایی ارتباط برقرار کند و تنها افرادی که این بازی را در زمان خود بازی کردهاند میتوانند عظمت آن را درک کنند. Far Cry در دوران خود شاهکاری بود که کمتر عنوانی میتوانست با آن به رقابت بپردازد. خیلیها میگویند Far Cry مرزهای گرافیکی را جا به جا کرد! جدا یک بازی بتواند در سال ۲۰۰۴ چنین گرافیکی را به نمایش بگذارد اگر شاهکار نیست، پس چیست؟ هرچند، فقط گرافیک بازی نیست که شما را متحیر میسازد! طراحی مراحل، هوش مصنوعی و تنوع سلاحها به شما کمک میکنند تا بازی را تا پایان بدون خستگی پیش ببرید. تنها مشکل جدی بازی همان چک پوینتهایی بودند که ضربهی زیادی به جذابیت بازی وارد میکنند. نمیتوان از این مشکل چشم پوشی کرد ولی بازی نقاط قوت زیادی دارد که به آن ارزش میدهند و بازیکن را تا پایان همراه بازی نگه میدارند. باز هم یادآوری میکنم که این بازی در دوران خود چیزی در حد یک شاهکار بود ولی برای بازیکنی که در سال ۲۰۱۷ میخواهد آنرا تجربه کند، شاید Far Cry نتواند چیز جدیدی ارائه دهد.