در ابتدا باید گفت که بازی Outlast 2 به همه نقاط قوت و البته ضعف قسمت اول خود وفادار مانده است. درست همانند قسمت اول که با انتشارش در سال 20133 جانی تازه به سبک ترسناک اول شخص تزریق کرد، Outlast 2 نیز بازیکنان را در قالب شخصیتی قرار میدهد که کوچکترین مهارتی در دفاع از خود نداشته و بهترین گزینهای که در مواجه با دشمنهای دیوانه بازی پیش رویش قرار دارد، فرار کردن است.
همانطور که انتظار میرفت، وجود کوچکترین صدایی در محیط، فریادی در دوردست و جسمی متحرک در بازی، باعث ترسیدن و عرق کردن بازیکنان میشوند. متاسفانه همانطور که قبلا اشاره شد، بازی Outlast 2 در بخشهایی از گیمپلی خود به نکات ضعف قسمت اول که عدم پیشرفت در طول بازی بود، وفادار مانده است. بنابراین، صحنههای فراری که در اوایل بازی وجود دارند، دقیقا شبیه صحنههای تعقیب و گریز پایانی بازی خواهند بود و هیچ پیشرفتی در آنها احساس نمیشود؛ علاوه براین، مکانیزمها و المانهای گیمپلی نیز تا آخر بازی دست نخورده باقی میمانند و تنوع چندانی در آنها حس نمیشود.
جالبتر آنکه ترسناکترین صحنههای بازی، یعنی همان صحنههایی که توسط دشمنان بازی شناسایی شده و تحت تعقیب قرار میگیرید، از یکنواخت شدن رنج میبرند. تقریبا تمامی این صحنهها از پیش تعیین شده هستند و وظیفه بازیکنان در این مواقع این است تا در کمترین زمان ممکن از نقطه «الف» به نقطه «ب» (که پیدا کردن نقطه «ب» چندان هم کار آسانی نیست) بروند. در اکثر مواقع باید از شکاف میان دیوار یا قفسه کتابها عبور کنید تا دشمنی که شما را تعقیب میکند، نتواند گیرتان بیندازد و شما را به قتل برساند. بازیکنان مجبور هستند این صحنهها را بارها تکرار کنند تا بالاخره متوجه مسیر خود شده و از بنبستی که ظاهرا هیچ راه فراری ندارد، عبور کنند. وقتی که بازیکنان چندین و چند بار در یک بنبست گیر کردند و مجبور به تکرار چندباره یک مرحله شدند، بازی کم کم دست از ترسناک بودن برمیدارد و یکنواخت و ملالآور میشود.
هرچند این ضعف در قسمت اول نیز وجود داشت، اما حداقل بازیکنان در آن آزادی عمل بیشتری در اختیار داشتند و میتوانستند استراتژیهای گستردهتری را به کار ببرند. به عنوان مثال در قسمت نخست بازیکنان میتوانستند مکان قایم شدنشان را خودشان انتخاب کنند و وقتی توسط یکی از دشمنان بازی دیده شدند، میتوانستند در هر گوشه و کناری که دوست داشتند، پنهان شوند، اما در بازی Outlast 2 بازیکنان فقط باید مسیر درست را حدس زده، فرار کنند و در نهایت به بنبست رسیده و راه مخفی را پیدا کنند تا از چنگ دشمن بگریزند.
خوشبختانه هیجان بازی در در سطح بالایی قرار دارد و این قسمت نسبت به گذشته ترسهای ناگهانی و اتمسفر وحشتناکتری را برای بازیکنان به نمایش میگذارد. بازیکنان هیچ وقت نمیتوانند آمدن دشمنان را پیشبینی کنند، اما همیشه این احساس را دارند که هرلحظه ممکن است یکی از دشمنان بازی آنها را ببیند.
بازی Outlast 2 در ایجاد تنش برای بازیکنان سنگ تمام میگذارد. شاید گیمپلی آن گه گاهی دچار لغزش شود، اما نمیتوان اتمسفر و جو سنگین بازی که همیشه بازیکنان را در خود غرق میکند را نادیده گرفت و به آن اشاره نکرد. در Outlast 2 «بلیک لنگرمن» (Blake Langermannn)، شخصیت اصلی جدید بازی، خودش را در بیایان آریزونا که سرشار از انسانهای مذهبی متعصب و جسدهای گندیده است، پیدا میکند.
از لحاظ بصری نیز محیطهای متنوع بازی و جزییات سرسام آور مراحل، گرفیک بسیار خوبی را به نمایش میگذارند. ناگفته نماند که صداگذاری این عنوان را میتوان به جرات یکی از بهترینهای بازیهای ترسناک در تاریخ قلمداد کرد. صداگذاری بازی Outlast 2 از صداهای گوشخراش گرفته تا افکتهای صوتی که مو را بر تن آدم سیخ میکنند و نجواهای ترسناکی که از همه طرف شنیده میشوند، اصلیترین عاملی است که حس ترس را در آن اتمسفر سنگین، به بازیکنان القا میکند. یکی از فراموش نشدنیترین صداهایی که در این بازی خواهید شنید، صدای کشیده شدن قدمهایی خواهد بود که درون یک چاله پر از جسد پوسیده، از گوشه و کنار منعکس شده و به گوش میرسد.
تمامی این تاکتیکهای ترسناک، ذهن بازیکنان را مشغول کرده و در صحنههای تعقیب و گریز، آدرنالین خون را به بالاترین سطح خود میرسانند. در بازیهای دیگر موجود در بازار، باز کردن در یک اتاق و برداشتن آیتمی از درون آن بسیار ساده و پیش پا افتاده به نظر میرسد، اما در بازی Outlast 2 که بازیکنان متقاعد شدهاند در همه مکانهای بازی چیز ترسناکی وجود دارد، پیدا کردن باتریهای دوربین نیز به یک چالش تبدیل میشود. این باتریها نقش بسیار مهمی را در گیمپلی بازی ایفا میکنند چرا که بازیکنان میتوانند به کمک آنها، از قابلیت دید در شب (که در قسمت قبلی نیز وجود داشت) و صدای راهنمای (که مکان دشمنان را از پشت دیوارها مشخص میکند) دوربین شخصیت اصلی، استفاده کنند.
طبیعتا استفاده از این قابلیتها، باعث میشود تا باتری دوربین به تدریج خالی شود. لازم به ذکر بوده که در درجههای سختی بالاتر، باتری دوربین با سرعت بیشتری خالی میشود. جالب است بدانید که با تمام شدن باتری دوربین، همچنان میتوان از قابلیت دید در شب آن استفاده کرد، با این تفاوت که صفحه نمایش آن مدام میلرزد و دوربین نمیتواند بر روی شی خاصی فوکوس انجام دهد. همانطور که احتمالا موافق هستید، گیر کردن در چنین وضعیتی حتی از سیاه شدن صفحه نیز ترسناکتر و تنشزاتر است. بنابراین، صرفهجویی در مصرف باتری دوربین باید به یکی از اولویتهای بازیکنان تبدیل شود. در درجه سختی نرمال، پیدا کردن باتریها کار چندان سختی نخواهد بود، اما در درجات سختی بالاتر، این مورد به یکی از اصلیترین چالشهای بازی تبدیل خواهد شد.
جدای از پیدا کردن باتری، دلیل دیگری نیز در بازی وجود دارد که حس ماجراجویی و اکتشاف بازیکنان را تحریک میکند و آن چیزی نیست جز یادداشتهای پراکنده در محیط. درست همانند قسمت اول، در بازی Outlast 2 نیز با یک داستان کامل (که شروع، ادامه و پایان داشته باشد) و سرراست طرف نیستیم، هدف اصلی ما در بازی پیدا کردن و نجات دادن همسر گمشده شخصیت اصلی است و تنها راه برای ارتباط برقرار کردن و سردرآوردن از اتفاقات بازی این است تا این یادداشتها (که شامل خاطرات کسانی که خودکشی کرده و جملات گلچین شده از انجیل هستند) را پیدا کرده و مطالعه کنیم.
هرچند داستان با قدرت در بازی Outlast 2 ادامه پیدا میکند، اما روایت کلی این عنوان بیش از حد به کلیشههای سبک ترس تکیه کرده است. نکته منفی دیگری که در بازی Outlast 2 وجود دارد این است که پایان آن، نسبت به پایان قسمت اول که با یک پیچش داستانی همراه بود، ضعیفتر ظاهر میشود.
با پیشروی در بازی Outlast 2، شخصیت اصلی بازی دچار توهماتی میشود که جریانات دوران کودکی او را نشان میدهند. این توهمات، جزییات جدیدی را به داستان بازی اضافه میکنند و بدون فاش کردن و گفتن تمامی داستان، بازیکنان را برای درک بهتر شرایط راهنمایی میکنند. با تجربه کردن این توهمات، معقولههایی مانند عذاب وجدان، تنهایی و ایمان داشتن به فکر بازیکنان خطور خواهند کرد؛ به همین خاطر است که توهمات شخصیت اصلی به یکی از بهترین المانهای جدید این بازی تبدیل شدهاند.
در حقیقت، فرمول معروف «استفاده نکردن از سلاح» شاید در یک تجربه کوچک با گیمپلی کوتاه، بهتر جواب میداد. گیمپلی بازی Outlast 2 که 22 برابر طولانیتر از قسمت اول است، در برخی مواقع (به خصوص به خاطر تعقیب و گریزهای زیاد و از پیش تعیین شده) خسته کننده ظاهر میشود؛ اما اکثر نقات ضعف آن در برابر ناب بودن این عنوان و به نمایش گذاشتن یک بازی ترسناک واقعی، رنگ میبازند.
Outlast 2 موفق شده است از اول تا آخر یک تجربه ترسناک را برای بازیکنان به ارمغان بیاورد و به ادعای سازندگان مبنی بر بیرحم بودن دشمنان (به لطف بیدفاع بودن شخصیت اصلی)، جامعه عمل بپوشاند. صداگذاری و اتمسفر بازی بینظیر هستند و اضافه شدن توهمات شخصیت اصلی به عمیقتر شدن داستان بازی کمک چشمگیری کردهاند. شاید بازی Outlast 2 مورد خاصی را به ایده اصلی قسمت اول اضافه نکرده، اما بدون شک یک نسخه بهتر و بهینهتر از آن ایده را به تصویر کشیده است.
تجربه Outlast 2 همانند گشت و گذار در یک خانه تسخیر شده است. شاید کنترل چندانی در ماجراجویی خود نداشته باشید و برای مدتی ماجراجویی شما متوقف شود، اما تضمین میکنیم که تا مدتها با ترس و لرز از آن یاد خواهید کرد.
گیم شات