نقد و بررسی Yooka Laylee
“به قلم محمد تقوی”
“این نقد بر مبنا نسخه ارسالی ناشر برای وبسایت پردیسگیم نوشته شده است”
طلایی که طلا نیست
فکر کنم قصهی مرغ تخم طلا را شنیدهاید. همان مرغی که روزی یک تخم میگذاشت اما به سبب طمع ذاتی انسانی، در نهایت باعث شد دیگر همان تخم طلا را هم نسازد. یکی از این مرغهای تخم طلای روزگار از قضا استودیوی انگلیسی Rare بود. همان Rareای که زیر دست مایکروسافت میسوزد و میسازد. اما اوضاع پیش از پیوستن آنها به غول آمریکایی متفاوت بود. چیزی در حد ناتی داگ در دههی 90، هر عنوانی که آن استودیو عرضه میکرد، عملا طلا بود. یکی از پرطرفدارترین آنها، پلتفرمر سه بعدی به اسم Banjo Kazooie. بانجو کازویی و ادامهاش یکی از آن الماسهای کشف نشدهی بازیهاست که در روزگاری که سوپر ماریو 64 پلتفرمرها را تسخیر کرده بود، توانست با سیستم گیم پلی دونفرهاش، جلوههای بصری زیبا و طنز عجیب غریب به شدت پرطرفدار شود. همهی اینها را گفتیم تا برسیم به بازی زیر ذرهبین ما یعنی Yooka Laylee، اثری که توسط مغزهای متفکر پشت بانجو ساخته شده.
Yooka Laylee ابتدا خود را به شکل ادامهی معنوی بر بانجو جا میزند. اما یوکا بیش از ادامه بودن، یک بازسازی جزء به جزء است. اعتراف میکنم که از میان آن بازیهای قدیمی، تجربهی فوق العاده کوتاهی داشتم اما در همان تجربهی کوتاه، روحیهی طنزآلود و دوست داشتنی که Rare در بانجو تزریق کرده در جای جای یوکا نیز دیده میشود. شیوهی کارکرد مکانیکها و طراحی تا حتی استیل گرافیکی و یا حتی شیوهی نوشته شدن اسم! برای همین عبارتی مثل “بازسازی” شاید بیشتر برازندهی بازی است تا یک عنوان فوق خالص و مستقل.
“فروشندهی بازی، مار کلاهبرداری به اسم تراوزر (به معنی اسم و طراحی شخصیت دقت کنید!)”
مسئله اصلی این است که بانجوی کلاسیک در سال 1998 عرضه شد و مکانیکهایش به خصوص در مقایسه با ماریوهای مدرن و شاهکارهایی مثل رچت و کلنک کهنه به نظر میرسند، موضوعی که متاسفانه به یوکا هم سرایط کرده.
در یوکا لیلی، به مانند بانجو ما کنترل دو شخصیت را در دست داریم. یوکا، خزندهای با زبان دراز و لیلی خفاش بنفش و بیش از حد نق نقوی ما. متاسفانه این ترکیب بیشتر از همه چیز گیر ساختارهای قدیمی خود مانده. مثلا سادهترین و مهمترین حرکتهایی که باید از همان ابتدا در دستان قهرمانان ما باشند، باز نیستند. بدتر آن که حتی اگر باز هم بودند. کنترل و دوربین افتضاح کاملا مانع از لذت بردن کامل میشدند. مشخص نیست با توجه به اینکه عموم زمان سازندگان به گیم پلی معطوف شده (بحثی که در ادامه بیشتر به آن اشاره خواهیم کرد.) گیر کردنهای متوالی، حرکت عجیب و جواب ندادن و تاخیرهای متوالی واقعا آزاردهندهاند. و اینکه بازی در آشنایی با حرکات و یا مکانیکهای حیاتی بسیار کمرنگ است و مخاطب هدف اصلی که کودکان باشند به شدت به مشکل برمیخورند.
اگر این مشکلات هم نبود، سیستم سیو افتضاح بازی، باعث کنده شدن موهای بنده شد! این سیستم کاملا به درد نخور به سبب ذات جهانهای بازی، قهرمانان ما را به دورترین نقطهی ممکن برگردانده و همه چیز را ریست میکند! این اتفاق در صورت خارج شدن از بازی هم رخ میدهد. یعنی گیمر از دورترین نقطهی ممکن وارد بازی شده و همهی خصلتهای دنیای بازی (به جز باز شدنیها و جمع کردنیها) به حالت اولیه برمیگردند و حتی وضعیت سیستم سیو را بدتر میکنند. در این سالهای اخیر چنین سیستم سیو مسخرهای ندیده بودم!
“بر دکل همه چیز آرام بود، ناگهان …”
با این وجود یوکا نکات مثبتی هم در خود گنجانده که سرآمدش طراحی مراحل فوق العاده بازی است. برخلاف عموم انتتقادات وارده بر آن، معتقدم یوکا به راحتی گیمر را در دنیایش غرق کرده و او را به جلو میکشاند. هر مرحله پر شده از ماموریتهای جذاب، شخصیتهای عجیب و غریبی که ماموریتهای جالبی میدهند و تنوع عالی فعالیتهای موجود. از ترن سواری تا مسابقات تیراندازی و ریسینگ! بازی هر چند در انتهای کمی بوی تکرار میگیرد اما عموم تجربهی اثر هر ده دقیقه تغییر میکند تا حداقل مشکلات پیشین کمی فراموش شوند.
نکتهی قابل توجه دیگر آن که میزان محتوای بازی (به خصوص برای یک بازی 40 دلاری) فوق العاده است. یوکا لیلی 5 دنیا به اضافهی یک Hub اصلی پر از انجام دادنیها و جمع کردنیهای مختلف دارد. از مسابقه دادن با یک ابر تا بازیهای آرکید گونه هر چند آن کنترل افتضاح چندان به کمک بازی نمیآید. اگر هم دستههای اضافه دارید، داستان از حالت دو نفره و بازیهای آرکید هم با پشتیبانی 44 نفره لحظات مفرحی را رقم میزنند. با این وجود این میزان محتوا در کنار جمع کردنیهایی که باید برای باز کردن مراحل و یا حرکات جدید جمع شوند، یک حس کلکتور به گیمر میدهد و او را به ادامهی بازی بیش از هر چیزی ترغیب میکند.
نکتهی سوم هر چند قابل بحث طنز بعضا دل نشین بازی است. مییم بعضا چرا که برخی شخصیتها گاهی بیش از حد روی اعصاب میروند. مثلا نق زدنهای دائم لیلی و یا حس اعتماد بیش از اندازهی یوکا به هیچ وجه قابل درک نیستند. با این وجود بیشتر طنز جاری در بازی به زیبایی نوشته شده. دردسرهایی که ی.کا و لیلی برای شخصیت بد قصه به وجود میاورند، شوخیهای مختلف با مکانیک بازی و یا حتی ارجاعات مکرر به بازیهای دیگر آدم را به قهقهه میاندازند. هر دنیا هم پر است از این شوخیها و دیالوگها و بدین گونه لااقل در مقابل کنترل بد، لبخندی بر لب گیمر مینشاند.
بازبینی تصویری
نکات مثبت
طراحی عالی مراحل
میزان محتوای ارزشمند
تنوع بالای فعالیتهای موجود
جلوههای هنری بسیار زیبا
دنیای طنزآلود و دوست داشتنی
نکات منفی
کنترل و دوربین رسما افتضاحند
سیستم سیو فاجعه بار
تکرار در اواخر بازی، گیمر را زده میکند
بعضی شخصیتها اعصاب خورد کن هستند
مشکلات فنی که گاهی روند بازی را مختل میکند
نتیجه نهایی
یوکا لیلی تنشی است در بازار راکد پلتفرمرهای سه بعدی و حضورش در میان غولهایی مثل رچت و کلنک و صد البته ادیسهی ماریو با توجه به میزان محتوا و تنوعاش تحسین برانگیز است. متاسفانه آنچه بازی را یاری نمیکند، سیستمهای کنترل و دوربین است که از همان ابتدا خر بازی را گرفته و رها نمیکنند. با این وجود و قیمت پایینترش نسبت به سایر بازیها، یوکا لیلی به خصوص برای سنین پایینتر ارزش امتحان دارد؛ هر چند که در میان بازیهای بزرگتر گم باشد.
نقد بازی بر مبنا نسخه PS4 انجام شده است.
Verdict
Yooka Laylee is a move in the somewhat dead genre of 3D platforming and its presence between platforming giants like Ratchet & Clank and Super Mario Odyssey feels a great gap. What doesn’t make this game satisfying however are the controls and camera which stick to the game from the get go and don’t let go. Despite this, Yooka Laylee is recommended to the younger demographic considering its price and amount of content; even if the whole game might get underwhelming
Score: 6 – PS4 Version
پردیس گیم