اگر از طرفداران بازی‌های مستقل باشید احتمالا با The Binding of Isaac آشنایی دارید. اثر فوق با ذات روگ‌لایک و سختی دیوانه‌وار خود همواره به عنوان یکی از بی‌رحم‌ترین بازی‌های تاریخ شناخته می‌شود که با تزریق ایده‌های نوآورانه «ادموند مک میلن» (Edmund McMillen)، خالق این عنوان، به یک اثر اعتیادآور تبدیل شد. بعد از تجربه ساخت عناوین جذابی همچون Super Meat Boy و The Binding of Isaac، بازی جدید «مک میلن» منتشر شده است، اثری که صرفا یک نسخه ارتقا یافته از The Binding of Isaac نیست و عنوان جدیدی است که همانند دیگر ساخته‌های وی، زیبا و اعتیادآور طراحی شده و می‌تواند مخاطب را بیشتر از دیگر بازی‌های این فصل درگیر خود کند. با گیم شات و نقد و بررسی بازی The End is Nigh همراه باشید.

شخصیت اصلی این عنوان Ash نام دارد و بازی The End is Nigh یکی از عناوین مورد علاقه او به حساب می‌آید، اثری با فرم پیکسلی که موزیک چیپتونی آن تداعی‌کننده آثار دهه هشتاد میلادی است. در ابتدای بازی Ash کارتریج را در دستگاه قرار می‌دهد و وظیفه پیشروی در این عنوان به مخاطب محول می‌شود؛ در این بخش هرگز نمی‌توانید به سادگی از موانع بگذرید و تنها پس از چند ثانیه شکست خواهید خورد. در واقع بازی به گونه‌ای طراحی شده است که داستان آن با مرگ بازیکن در قسمت ابتدایی، جریان پیدا می‌کند. پس از این اتفاق، کارتریج مورد علاقه Ash دچار مشکل شده و او سعی دارد تا از خراب شدن آن جلوگیری کند، اما این کار با موفقیت انجام نمی‌شود و کارتریج بازی The End is Nigh برای همیشه از بین می‌رود. Ash که از این اتفاق ناامید شده است تصمیم می‌گیرد تا یکی از مهمترین اهدافش را در این دنیا به واقعیت تبدیل کند: داشتن یک دوست!

بازی The End is Nigh

 

داستان بازی The End is Nigh به روایت تصویر!

Ash جزو معدود موجوداتی است که در پایان دنیا جان سالم به در برده است و باید برای بقا در این جهان بی‌رحم بیشترین تلاش خود را به کار بگیرد. پس از تیتراژ ابتدایی بازی باید هدف Ash را که داشتن دوست است دنبال کنید. همانطور که در تصویر بالا مشاهده می‌کنید برای انجام این کار باید سه عضو بدن انسان که شامل تن، سر و قلب می‌شود را بیابید. پیدا کردن این اعضا در بازی کار آسانی نیست و به واسطه سختی مراحل، وظیفه بازیکن کمی دشوار می‌شود.

بازی The End is Nigh تا حدی از Super Meat Boy الهام گرفته است و این موضوع از طراحی مراحل و سختی زیرکانه آن کاملا مشهود است، اما شباهت‌های بازی به Super Meat Boy باعث نشده تا این عنوان از عدم وجود عناصر خلاقانه رنج ببرد. شاید دیدن یکی از اسکرین‌شات‌های بازی شما را به یاد Super Meat Boy بیندازد، اما این موضوع کاملا اشتباه است و وجود ویژگی‌های نوآورانه‌ای که در ادامه به بررسی آنان خواهیم پرداخت گواهی بر این مدعاست.

اولین موضوعی که در این عنوان بیشتر از دیگر آثار هم‌سبک مخاطب را با چالش روبه رو می‌کند عدم وجود قابلیت پرش از دیوار است؛ در بازی The End is Nigh توانایی سر خوردن از روی سطوح وجود دارد اما برخلاف بسیاری از آثار شناخته‌شده این ژانر، پریدن در چنین موقعیتی امکان‌پذیر نیست. اگر بخواهیم تمامی توانایی‌های Ash را در این عنوان ذکر کنیم تنها با دو مورد روبه رو خواهیم شد: پریدن و گرفتن لبه‌ها! تمامی مکانیک‌های بازی محدود به موارد ذکر شده است و بازیکن محکوم است تنها با دو مکانیک ساده از سخت‌ترین موانع عبور کرده و مراحل را به اتمام برساند.

عبور از موانعی که طراحی آن‌ها فقط و فقط از عهده «ادموند مک میلن» برمی‌آید به همراه وجود دو مکانیزم ساده از عواملی هستند که تجربه‌ای نو برای مخاطب به ارمغان می‌آورد. در واقع بازی The End is Nigh نمونه کامل عنوانی است که یادگیری آن آسان است، اما ماهر شدن در آن تخصصی ویژه می‌طلبد، مخصوصا اگر از مخاطبانی باشید که به کامل کردن بازی‌ها علاقه زیادی دارند.

بازی The End is Nigh

 

طراحی مراحل تا حد زیادی بی‌رحمانه است.

معمولا وقتی که یک اثر مکانیک‌های زیادی را دارا نیست و از آن به عنوان یک اثر دشوار یاد می‌شود، باید دارای مراحلی همگام با توانایی‌های شخصیت اصلی باشد تا بدین واسطه سخت‌ترین چالش‌ها را برای مخاطب پدید بیاورد؛ The End is Nigh از این قاعده پیروی می‌کند و به طرز ماهرانه‌ای در پیاده‌سازی آن بی‌نقص عمل کرده است. بازیکن تنها با پریدن و زمان‌بندی درست می‌تواند به موانعی که در غیرمعقول‌ترین نقطه ممکن قرار دارد دسترسی پیدا کند و این تصمیم را در دیگر مناطق بازی مورد اتخاذ قرار دهد.

تنها با گرفتن سکوها نمی‌توانید به تمامی بخش‌های مراحل دسترسی پیدا کنید و در طول بازی موانعی را مشاهده خواهید کرد که عبور از آن‌ها بیشتر از هر عامل دیگری نیازمند تخمین‌زدن از پرش‌ها است. دراین بین ممکن است به سرهای اسکلتی برخور کنید که در محیط جابجا می‌شوند و از آن‌ها می‌توان به عنوان فنر استفاده کرد و به ارتفاعات بالاتر منتقل شد و یا با گرزهایی روبه رو شوید که با زنجیر به سطوح متصل شده‌اند و هنگام نزدیک شدن بازیکن به آن‌ها به سمت شما هجوم می‌آورند. باید در فشردن کلید پرش، دقت زیادی به خرج دهید و با توجه به شرایطی که در آن قرار دارید، میزان فشار وارد بر دکمه را کنترل کنید، چرا که پیشروی از موانع به این عامل نیز بستگی دارد و به طرز زیرکانه‌ای درجه سختی بازی را افزایش داده است.

بازی The End is Nigh

 

موانعی که در بازی The End is Nigh وجود دارند قطعا از ترسناک‌ترین نمونه‌های ممکن در تاریخ عناوین پلتفرمر هستند.

یکی از ویژگی‌های نوآورانه بازی طراحی موانعی است که بدون وجود آن‌ها نمی‌توان از مراحل عبور کرد؛ به عنوان مثال در یکی از مراحل، توپ‌های زیادی در جای‌جای محیط وجود داشت و در حالیکه در کسری از ثانیه چندین گلوله در سطح صفحه شلیک می‌شدند، باید با نگه‌داشتن دکمه پرش و قرار گرفتن بر روی توپ‌ها خود را به بخشی دیگر منتقل می‌کردید. می‌توان گفت که وجود برخی از موانع اصلی‌ترین عاملی است که می‌تواند بازیکن را در پیشبرد مراحل یاری کند. ایده‌های «ادموند مک میلن» تنها به موارد فوق محدود نمی‌شود و وجود مایعات سمی و خطرناک و یا تیربارهایی که با شلیک‌های پی‌درپی خود فرصت تفکر به مخاطب نمی‌دهند، چالش‌های زیادی را برای شما ایجاد خواهند کرد.

بازی The End is Nigh

 

در این بخش، ضمن منحرف شدن به سمت چپ صفحه، باید تنها با پرش بر روی توپ‌های سیاه رنگ در محیط جابجا شوید.

بازی The End is Nigh ساخته بازیسازی است که پیش از این Super Meat Boy و The Binding of Isaac را خلق کرده است؛ این مهم بدان معناست که ارزش تکرار عنوان فوق باید بالا باشد. در هر کدام از مراحل، مکان‌های مخفی متعددی وجود دارند که امکان دسترسی به آن‌ها تنها با کاوش در محیط میسر می‌شود. از آن جایی که با یک بازی دشوار روبه رو هستیم، باید بارها به کام مرگ بروید تا بتوانید مناطق مخفی را پیدا کرده و تومورها را که آیتم‌های قابل جمع‌آوری بازی هستند بیابید. جمع‌آوری تومورها تنها عاملی برای بالا بردن ارزش تکرار بازی نیست و کاربرد مهم آن‌ها را در ادامه شرح خواهیم داد.

بازی The End is Nigh

 

برخی از موجودات داخل بازی مقدار معینی تومور طلب می‌کنند و در صورت برقراری این شرط، به محیطی مخفی منتقل خواهید شد.

بازی The End is Nigh همانند بسیاری از آثار «ادموند مک میلن» دارای گرافیکی ساده است، اما این موضوع باعث نشده تا اثر فوق از بعد هنری نقص داشته باشد. اگر بخواهیم نگاهی موشکافانه به گرافیک بازی داشته باشیم باید گفت که طراحی موانع، تنها عاملی نیست که مخاطب را با چالش روبه رو می‌کند و رنگ بندی مراحل و تضاد پایین رنگ‌ها باعث شده تا پیشروی در بازی بیش از پیش سخت باشد؛ در یکی از مراحل وارد محیطی عجیب شدم که سرتاسر آن پر از موانع خطرناک بود و کوچکترین اشتباهی می‌توانست من را با شکست روبه رو کند. پس از چندین بار مرگ پی‌درپی همچنان ایده‌ای برای گذر از این بخش نداشتم، اما با بازبینی دقیق محیط (که اگر از حق نگذریم به مکانیزم شکار پیکسل در آثار قدیمی سبک ادونچر بی‌شباهت نبود!) توانستم راه اصلی را پیدا کنم؛ چالش اصلی این بخش، سیاه رنگ بودن موانع بود که این عامل در کنار هم‌رنگ بودن سکوی کوچکی که در مقابل Ash قرار داشت، به نوعی باعث ایجاد خطای دید می‌شد و مخاطب را به کاوش در محیط وادار می‌کرد.

بازی The End is Nigh

 

بارها در این محیط مخوف به استقبال مرگ خواهید رفت!

عامل اصلی سختی مراحل تنها به موارد ذکر شده خلاصه نمی‌شود و بازی شما را در موقعیت‌های مختلفی قرار خواهد داد که مدیریت زمان تنها شرط زنده ماندن است و تاخیر در انجام عکس‌العمل‌ها می‌تواند موجبات شکست شما را فراهم کند. زمان‌بر بودن شناسایی سکوهایی که مسیر اصلی پیشروی بازیکن هستند به همراه موانع ترسناک با سختی جذابی همراه شده است و شیرینی آن در زیر زبان هر پلتفرمرباز کهنه‌کاری حس خواهد شد. این سختی جذاب، بیشتر از آنکه رنگ تکرار به خود بگیرد، بر جذابیت گیم‌پلی می‌افزاید و دلیل آن هوشمندی بکار رفته در طراحی آن‌هاست.

همانطور که گفته شد هدف Ash داشتن یک دوست است و برای این کار باید سه عضو را پیدا کرده و پس از یافتن آن‌ها به قسمت آینده (The Future) منتقل شوید. پیش از این به سختی مراحل اشاره شد و وجود آیتم‌های قابل جمع‌آوری را نیز یادآور شدیم، اما دلیل دشوار شدن بازی را در صورت عدم یافتن تومورها شرح ندادیم.

جمع‌آوری آیتم‌هایی که در بازی وجود دارند برخلاف تفکر بسیاری از مخاطبان بی‌فایده نیست. The End is Nigh همانند بسیاری از آثار امروزی، یافتن آیتم‌ها را به عنوان وظایف اجباری به بازیکن تحمیل نمی‌کند، اما انجام ندادن این کار شما را با مشکلات زیادی روبه رو خواهد کرد. تومورها شاید به ظاهر تنها با هدف بالابردن ارزش تکرار بازی در نقاط خاصی از مراحل جایگذاری باشند، اما خلاف این موضوع در مراحل قسمت آینده به اثبات می‌رسد. یافتن تومورها نه تنها بی‌فایده نیست، بلکه میزان سلامتی شما را در قسمت آینده تعیین می‌کند و به نوعی نشان‌دهنده تعداد مرگ‌های مجاز شما در طول هر کدام از این مراحل است.

اگر Super Meat Boy را تجربه کرده باشید با مراحل Dark World آشنایی دارید؛ مناطق قسمت آینده دقیقا عملکردی مشابه را در The End is Nigh دارند، بدین شکل که باید برخی از مراحل را که پیش از این به پایان رسانده بودید با فرم جدید به اتمام برسانید؛ منظور از فرم جدید، تنوع بیشتر در طراحی موانع است که پیشروی در بازی را سخت‌تر از گذشته می‌کند، بطوریکه دشوارترین مراحل قسمت گذشته در برابر ساده‌ترین مراحل این قسمت هیچ حرفی برای گفتن ندارند! البته به یاد داشته باشید که میزان مرگ‌های شما در این بخش محدود است و با اتمام تومورها به ابتدای هر مرحله منتقل خواهید شد.

بازی The End is Nigh

 

ارواحی که کوچک و بزرگ می‌شوند از دیگر موانع عجیب بازی هستند که مخاطب را به شدت گیج می‌کنند.

اگر سختی Super Meat Boy را به بازی اضافه کرده و چاشنی Cloudberry Kingdom را با آن ترکیب کنیم مراحل قسمت آینده شکل می‌گیرند. حال فرض کنید که باید تمامی مراحل این بخش را تنها با تومورهای جمع‌آوری شده به پایان برسانید، تومورهایی که بسته به تجربه هر بازیکن می‌تواند تعداد متفاوتی داشته باشند.

بازی The End is Nigh

 

بدون هیچ شکی سخت‌ترین بخش بازی در مراحل آینده در این قسمت جریان دارد و احتمال از دست دادن تمامی تومورها در این قسمت بسیار بالاست.

بازی، مخاطب را به جمع‌آوری آیتم‌ها وادار نمی‌کند اما باید به یاد داشته باشید که مرگ‌های پی‌درپی در این عنوان یکی از عواملی است که راهگشای شما برای عبور از موانع است و شرط باختن در مراحل قسمت آینده به واسطه تومورهای جمع‌آوری شده میسر می‌شود.

در بخش آینده جدای از تغییر فرم گرافیکی و جایگذاری موانع، موزیک‌های بازی نیز به صورت ریمیکس شده پخش می‌شوند تا هیجان بیشتری به مخاطب وارد کنند. از دیدگاه نگارنده موسیقی‌های بکار رفته در آثار «ادموند مک میلن» از سطح کیفی بالایی برخوردارند و با تجربه The Binding of Isaac و Super Meat Boy می‌توان به این موضوع پی برد. موزیک‌های استفاده شده در بازی The End is Nigh نیز کاملا با جو حاکم در بازی متناسب هستند، اما تفاوتی اساسی در این اثر وجود دارد؛ تمامی موسیقی‌های استفاده شده در The End is Nigh موزیک‌های کلاسیک مشهوری هستند که برای این بازی از ابتدا نواخته شده‌اند. به عنوان مثال در برخی از مراحل مخفی، نمونه ریمیکس شده‌ای از موسیقی In The Hall of The Mountain King پخش می‌شود که توسط «ادوارد گریگ» و در سال 1875 تهیه شده بود.

بازی The End is Nigh

 

در این بخش موسیقی Night on Bald Mountain مورد استفاده قرار گرفته است، که به نمونه دوباره اجرا شده آن که توسط Wolf Hoffmann، موزیسین مشهور آلمانی، شکل گرفت شباهت بیشتری دارد.

آیتم‌های مخفی این عنوان تنها شامل تومورها نیستند و تعدادی کارتریج در مراحل قرار گرفته شده که پیدا کردن تمامی آن‌ها زمان زیادی می‌طلبد. همانطور که از داستان بازی می‌توان برداشت کرد، Ash یک گیمر است و از این رو دارنده کنسولی است که تنها توانایی اجرای سخت‌ترین عناوین پلتفرمر تاریخ ویدیو گیم را دارد! این کنسول در ابتدایی‌ترین بخش بازی قرار گرفته است و بازیکن می‌تواند پس از پیدا کردن هرکدام از کارتریج‌ها به تجربه آن‌ها بپردازد. یافتن کارتریج‌ها سختی زیادی دارد، اما دشواری اصلی مربوط به زمانی است که پس از پیدا کردن کارتریج، به تجربه آن‌ها با کنسول Ash می‌پردازید.

بازی The End is Nigh

 

در یکی از دموهای ابتدایی بازی تصویری در پشت تلویزیون مشاهده می‌شود که به بازی The Binding of Isaac اشاره دارد.

عناوینی که امکان اجرای آن‌ها با کنسول Ash وجود دارد دارای سخت‌ترین موانعی هستند که می‌توانید در یک بازی ویدیویی نظاره‌گر آن باشید. در برخی از این مراحل تنها به تعداد مشخصی اجازه شکست خوردن دارید و در برخی دیگر میزان باخت‌های شما بیشمار است و هیچ محدودیتی در این زمینه وجود نخواهد داشت، هر چند که حتی وجود چنین قابلیتی به شما کمک نخواهد کرد، چرا که عدم وجود چک‌پوینت در اینگونه مراحل، آن‌ها را چالش‌برانگیز کرده است. تمامی این مینی گیم‌ها دارای گرافیک پیکسلی هستند و با موزیک‌های چیپتونی خود به استقبال مخاطب می‌آیند. به لطف فرم پیکسلی این مینی‌گیم‌ها، بسیاری از موانع به صورت سطوحی صاف به نمایش در می‌آیند تا امکان پیشروی در این مراحل به حداقل برسد! وجود این کارتریج‌ها بیشتر از آن که به حجم گیم‌پلی بیفزایند، در بالا بردن ارزش تکرار بازی نقش مهمی ایفا می‌کنند.

بازی The End is Nigh

 

یکی از مینی‌گیم‌های بازی که درجه سختی آن بسیار طاقت‌فرسا است. دید دقیق به محیط به منظور یافتن سکوها عاملی است که در کنار سیستم آزمون و خطای همیشگی عناوین «مک میلن»، بازیکن را در پیشروی این مراحل یاری می‌کند.

بازی The End is Nigh بهترین انتخاب ممکن برای افرادی است که به دنبال تجربه‌ای نو در سبک پلتفرمر هستند و با درجه سختی جذاب و ارزش تکرار بالای خود توانایی زیادی برای جذب مخاطب دارد. اگر عناوین بزرگ چند وقت اخیر را تجربه کرده‌اید، عنوان «ادموند مک میلن» با به ارمغان آوردن ساعت‌ها گیم‌پلی گزینه مناسبی برای شما خواهد بود. لازم به ذکر است که بازی در حال حاضر برای پی‌سی انتشار یافته و تاریخ انتشار مشخصی برای نسخه‌های پلی‌استیشن 4 و نینتندو سوییچ آن اعلام نشده است.

نمرات بازی The End is Nigh

گرافیک100%
گیم‌پلی100%
داستان100%
موسیقی و صداگذاری90%
98%عالی

اگر خواستار یک عنوان پلتفرمر خوش‌ساخت و خلاقانه هستید، بازی The End is Nigh مناسب‌ترین انتخاب شما خواهد بود. اعتیادآور بودن گیم‌پلی و ارزش تکرار بالا به تنهایی کافی هستند تا از بازی لذت برده و در دنیای آن غرق شوید. وجود آیتم‌های مختلف که پیدا کردن آن‌ها نیازمند دقت بالا است در کنار سختی شیرین مراحل، اثر «ادموند مک میلن» را به یکی از بهترین بازی‌های مستقل امسال تبدیل کرده است که تجربه آن به همه طرفداران ژانر پلتفرمر توصیه می‌شود.

گیم شات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *