نقد فصل سوم سریال شهرزاد؛ قسمت هشتم

سریال شهرزاد در قسمت هشتم از فصل سوم خیلی زود روند اتفاقات اصلی داستان را آغاز می‌کند. مشخص است که سازندگان از کش دادن سریال توسط صحنه‌های ناراحتی خانواده‌های دماوندی و سعادت دست برداشته‌اند و با حذف بخش‌های اضافی در این قسمت، بدون هیچ معطلی دو خرده داستانی را که در روند طولی سریال اهمیت بسیاری دارند به هم رساندند. این دو خرده داستان، ماجرای سروان آپرویز با اکرم و ماجرای شهرزاد با شیرین هستند. دوخرده داستانی که اتفاقا جفت‌شان در مقابل قباد دیوان سالار قرار می‌گیرند. این دوخرده داستان با اینکه هدف یکسانی دارند اما به خودی خود هم در مقابل یکدیگر قرار می‌گیرند. حضور دو گروه از دشمنان قباد اولین اتفاق سریال است که در همان ابتدای این اپیزود رخ می‌دهد. جایی که با توطئه‌ی آپرویز، شهرزاد به دیدار اکرم می‌رود و اکرم طبقه نقشه‌‌اش با آپرویز سعی دارد با برانگیختن احساسات مادرانه شهرزاد، توجه او را جلب کند. سریال در این نقطه به پرداخت‌های کاراکترهایش پایبند می‌ماند و اجازه نمی‌دهد تا شهرزاد به راحتی تسلیم صحنه‌آرایی‌های اکرم شود. با شک کردن شهرزاد به ماجرا، روندی که بیننده تا قبل از آن پیش‌بینی کرده بود به خطر می‌افتد و بیننده نیز مجبور به تئوری پردازی در رابطه با اتفاقات آینده داستان می‌شود. اتفاق اصلی اما جایی اتفاق می‌افتد که اکرم راز تاثیرگذارترین اتفاق داستان را که همان مرگ بزرگ‌آقا است برای شهرزاد فاش می‌کند. اتفاقی که با توجه به بو بردن شهرزاد از باطن ماجرا، سرنوشت توطئه‌ی آپرویز را بیش از پیش پیچیده می‌کند. واضح است که این افشاگری تاثیراتی بر خط داستانی شیرین هم خواهد داشت. تاثیراتی که به وضوح به نفع سروان آپرویز خواهند بود. چرا که شیرین هرکاری درباره قباد انجام دهد به معنی تحقق یافتن نقشه‌ی آپرویز خواهد بود.

سریال در این قسمت روی شخصیت سروان آپرویز مانور خاصی می‌دهد

سریال در این قسمت روی شخصیت سروان آپرویز مانور خاصی می‌دهد. شخصیتی که پیش‌تر برایمان ثابت شده بود که حاضر است برای رسیدن به اهدافش همه موانع را از سر راه کنار بزند. این شخصیت به واسطه بازی بسیار خوب امیر جعفری، خیلی خوب از کار درآمده است. در قسمت هشتم، سریال شهرزاد تمرکز ویژه‌ای روی اخلاق و زرنگی آپرویز داشته است. در یکی از سکانس‌های سریال آپرویز توسط مافوقش احضار می‌شود و به نوعی درباره‌ی دلایل پیش نرفتن پرونده دیوان سالار جواب پس می‌دهد. آن جا است که بیننده می‌بیند آپرویز حتی از قتلی که خودش انجام داده است هم سواستفاده می‌کند. منظورم به قتل رساندن دستیارش، دارمی است که سعی می‌کند قتلش را به دیگران ربط می‌دهد. سکانس دوم جایی است که نصرت از طرف قباد یا بهتر است بگوییم از طرف خودش سراغ آپرویز می‌رود و به او پیشنهاد رشوه می‌دهد. آپرویز در این سکانس پس از اندکی فرافه‌کنی و تهدید با ارتقای پیشنهاد رشوه، مخاطب را درگیر دوراهی می‌کند که آیا این هم یکی از نقشه‌های منحصر به فردش است یا این بار راستی راستی این پلیسِ قانون گریز قصد دارد به عنوان نتیجه‌ی تمام نقشه‌هایش، قبل از نابودی قباد دیوان سالار شخصا بخشی از ثروت او را تصاحب کند. البته در دیالوگ‌های آپرویز و اکرم نیز می‌توان فهمید که یکی از دلایل نقشه کشیدن‌های او برای پایین کشیدن قدرتمندان، تصاحب ثروتی است که به عقیده‌ی او حق خودش و امثالش است. درمجموع سریال در این قسمت با تاکید بر اهمیت شخصیت آپرویز باز هم ثابت کرد که این پلیسِ یتیم تمام تلاشش را برای از بین بردن خانواده‌های پرقدرت، به خصوص دیوان سالارها به کار می‌گیرد. البته احتمال دارد سازندگان برای پیش زمینه داستانی آپرویز هم برنامه‌هایی داشته باشند.

پس از حضور آپرویز سریال شهرزاد به تنوع بی‌نظیری در مکالمات دو نفره بین مامورین شهربانی و افراد رسید. بی شک گل سرسبد کل سریال در این زمینه بازجویی آپرویز از بلقیس دیوان سالار بود. اما در قسمت هشتم شاهد سکانسی هستیم که کم از سکانس ذکرشده ندارد. جایی که شهرزاد با فروبردن خشمش از افراد حکومتی فاسد، برای کمک به فرهاد به سراغ سرهنگ تیموری می‌رود. سکانسی که به واسطه‌ی بازی فوق‌العاده ترانه علیدوستی به خوبی آن چه را که می‌خواهد به مخاطب تحویل می‌دهد. در تک تک ثانیه‌های این سکانس سایه سنگین و خارج از ادب سرهنگ تیموری روی شهرزاد احساس می‌شود. تا جایی که احساسات بیننده هم برای بی احترامی به شخصیت مستقل و محترمی مانند شهرزاد تحت تاثیر قرار می‌گیرد. یکی از نکات قابل توجه این اپیزود رانندگی شهرزاد بود؛ قابل توجه از این منظر که سازندگان سریال ادعا کرده بودند که در انتهای فصل سه، رانندگی شهرزاد در سریال تاثیراتی خواهد داشت. اگرچه ممکن است آموزش رانندگی فرهاد به شهرزاد صرفا برای حفظ جزییات داستان باشد تا پس از نمایش رانندگی شهرزاد منطق قصه زیر سوال نرود. اما امیدوارم که موضوع رانندگی کردن شهرزاد کاربرد مهم‌تری هم در داستان داشته باشد. سکانس رویارویی شهرزاد و فرهاد در مقابل دادگاه بر خلاف سکانس قتل هاشم دماوندی توانست تاثیر مورد نظرش را روی بگذارد. این سکانس برخلاف سکانس قتل هاشم و اصغری پیش‌زمینه‌ی آن چنانی هم نداشت اما به دلیل به اندازه بودن زمانش، خصوصا در زمینه اسلوموشن تاثیر بیشتر و بهتری روی مخاطب گذاشت.

قسمت هشتم سریال شهرزاد از نظر محتوای سیاسی-اجتماعی در بالاترین نقطه‌اش قرار دارد

یکی از مهمترین عناصر پیش برنده در سریال شهرزاد تم سیاسی-اجتماعی آن بوده است. تم شهرزاد تا قبل از قسمت قبل همیشه با حفظ فرم از نظر محتوا رو به جلو حرکت کرده است. در واقع پرداخت و بیان موضوعات سیاسی-اجتماعی در شهرزاد به دو بخش قبل از قسمت هشتم و خود قسمت هشتم تقسیم می‌شود. منظورم این است که قسمت هشتم سریال شهرزاد از نظر محتوای سیاسی-اجتماعی در بالاترین نقطه‌اش قرار دارد. دلیل این موضوع بدون شک سخنرانی فرهاد با اجرای بی‌نظیر مصطفی زمانی در جلسه دادگاه است. جایی که این شخصیت با تاختن به وضعیت وخیم و فاسد اجتماعی-سیاسی کشور نه تنها دادگاه را زیرسوال می‌برد، بلکه از آرمان‌های دکتر مصدق هم دفاع می‌کند و علاوه بر این‌ها با آغوش باز به استقبال مرگ در راه آزادی می‌رود. سریال در قسمت هشتم به ماجرای دادگاه فرهاد پسنده نمی‌کند و پا را فراتر می‌گذارد. جایی شهرزاد به سراغ میزکار فرهاد می‌رود و شعر مشهور زمستان از مهدی اخوان ثالث را که در نقد وضعیت سیاسی-اجتماعی کشور در زمان کودتای ۲۸ مرداد سروده شده است می‌خواند. بارش برف و آغاز زمستان بسیار خوب آغاز سردترین فصل زندگی شهرزاد و فرهاد را به تصویر می‌کشد. همین که با بارش برف در تهران مواجه می‌شویم، فرهاد با صدایی رساتر شروع به زمزمه‌ی مصرع مشهور «هوا بس ناجوانمردانه سرد است» و ادامه‌ی شعر می‌کند. سریال به این ترتیب در رساندن پیامش به بیننده عملکرد تحسین برانگیزی از خود به جای می‌گذارد.

شخصیت پردازی قباد نیز به مانند گذشته پیش می‌رود. قباد اکنون به شخصیتی تبدیل شده است که به عنوان بزرگ خاندان دیوان سالار، هیچ اختیاری از خود ندارد و سردسته‌ی نوچه‌هایش یعنی نصرت شده است. رشد شخصیتی قباد نیز او را به سمتی پیش می‌برد که کاملا در باتلاق اشتباهاتش گیر کرده است و تمامی تصمیماتش به گونه‌ای تلاش مذبوحانه‌ای هستند تا بتواند راهی برای رسیدن به شهرزاد دست و پا کند. قباد بلاخره در این اپیزود تصمیم به نتیجه‌گیری از توطئه‌ای که برای فرهاد و همفکرانش چیده بود می‌کند. پیشنهاد او شهرزاد را در خودآزمایی بی‌نهایت سختی قرار می‌دهد؛ خودآزمایی که به قطع در آینده و پایان سریال نقش بسیار مهمی خواهد داشت. قسمت هشتم از فصل سوم شهرزاد برخی از خرده داستان‌های شکل گرفته را به منظور پیشبرد داستان به سمت کامل شدن حرکت داد؛ خرده داستان‌هایی که به هم مربوط هستند و به احتمال بالا در یک نقطه به سرانجام خواهند رسید. قسمت هشتم سریال شهرزاد نه تنها در پرداخت بُعد عرض در قصه‌گویی موفق است، بلکه در بُعد طول و پیشبرد کلی قصه هم عملکرد خوبی دارد.

تانی کال

زومجی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *